تهمینه میلانی :
مادر که شدم : به پسرم خیلی محبت میکنم اونقدری که بزرگ شد با عشقش مثل یه پرنسس
رفتار کنه تا جفتش بفهمه که پسرم تو دستای یه ملکه بزرگ شده !
روزا دستاشو میگیرم و چنان با محبت بغلش میکنم که بغل کردن عاشقونه رو با تموم وجودش یاد بگیره !
بهش یاد میدم که همه آدمها خصوصا همسرشون تشنه محبتند و پنهون کردن عشق و علاقه
زندگی سرد میکنه !
بهش یاد میدم که خانما آقا بالا سر و سایه ی سر نمی خوان عشق و دوست و همراه صمیمی میخوان!
بهش یاد میدم که هیچوقت دل عشقش رو نشکونه چون دیگه نمیتونه ترمیمش کنه !
بهش یاد میدم اونقدر عاشقونه به عشقش نگاه کنه که انگار قطعی آدمه !
به پسرم یاد میدم که عشقشو عاشقونه بغل کنه نه از روز عادت و هوس !!
براش کادو های کوچیک و با معنی میخرم تا کادو دادن به ادم هایی که دوسش داره بشه فرهنگش ........!!
همه اینکارا رو میکنم تا پسرم همونی بشه که همیشه از جفت ایده ال تو ذهنم بوده و هست . ..........
اینطوری هم خودش از زندگی لذت میبره هم جفتش .
من به خاطر اینکه یه مرد با محبت دیگر به دنیا اضافه بشه حتما مادر میشم !!
نظرات شما عزیزان: